- فیه هاکردن
پارو کردن خرمن
معنی فیه هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وجب زدن
پدیدار شدن زخم، نمایان شدن کوفتگی بدن
سوار کردن
اخراج کردن کسی از بازی
تحریک کردن، سفت کردن، محکم نمودن
بچه زاییدن، کرایه کردن
تلف کردن اموال و نفوس
تمنا و تمایل بسیار شدید
سفت کردن، محکم کردن
از خود راندن و دور کردن
شکافتن، باز کردن، جدا کردن
بریدن پای حیوان زنده، چاق شدن، فوت کردن، دمیدن، باز کردن، پی بردن، پی بردن به اسرار
فزونی یافتن، اضافه شدن، برآمدن برنج در حال پخت، ری آمدن
شوهر کردن
فریاد زدن
مور مور کردن در اثر درد
رنده کردن
ماست بندی کردن
تحریک کردن، وا داشتن کسی به کاری
پیله کردن، سماجت کردن، بهانه جویی کردن
تاول زدن، جمع شدن آب یا چرک، کینه کردن
مانند حباب متورم شدن، پف کردن خمیر نان و کیک و غیره، زاییدن
بستن در، بدرقه کردن
شاخ کردن، تیز کردن کارد، سرعت گرفتن
دانه دانه کردن انار و غیره
تیز کردن
جفت کردن درب، کلون درب را بستن
باز کردن پشم یا پنبه
تنومند شدن، بوته بستن، تکثیر بوته ای مانند: سیر
دانه دانه کردن، چکه کردن، چکیدن
انبار کردن
ازدیاد، افزایش بارآوری زراعت
رشته رشته کردن
با فشار آب بینی را تخلیه کردن فین کردن